به گزارش شمالغرب به نقل از مشکین رسا، همانطوري كه كشاورزي ما توسط آفت هاي شناخته شده و شناخته نشده مانند سرمازدگي تهديد مي شود فضاي مديريت و سياست شهرستان مشگین شهر نيز در معرض افت هاي بالفعل و بالقوه است كه مهمترين و اثرگذارترين آن آفت " سياست زدگي " است.

سياست زدگي يك بيماري است كه وقتي دامن يك جامعه را مي گيرد " تزوير" جانشين "تدبير" مي شود و " منافع فردي و فاميلي " جانشين " منافع جامعه " مي شود " مصلحت شخصي" جانشين " "مصلحت جامعه " مي شود و نهايتاً اگر معناي درست سياست " تدبير عالمانه امور براي حسن اداره جامعه در راستاي اهداف مترقي آرماني دست يافتني" است الزامات سياست زدگي دقيقا خلاف آن است در جامعه سياست زده نگاه به مردم و نيازهايشان و دغدغه هايشان و عناصري مانند قانون و شايسته سالاري و غيره ابزاري است، در جامعه سياست زده تمام اقدامات و مواضع و برنامه ها و اولويت بندي ها فقط براساس منافع فردي تنظيم و اعمال مي شود.

در جامعه سياست زده اخلاق معيار نيست ولي تظاهر به اخلاق عندالزوم حضور پررنگ دارد در جامعه سياست زده شعار جاي شعور را مي گيرد و متاسفانه اگر اين بيماري به موقع درمان نشود از سطح سياسيون و مديران به بدنه اداري و اجتماعي سرايت مي كند و به مرور در عرصه فرهنگ رسوب مي كند، حضرت آيت الله جوادي عاملي مي فرمايد "درون مسئولان برون مردم" اين عبارت طلايي دقيقا ناظر بر همين معنا است يعني وقتي مسئولان وظيفه و رسالت اصلي خود را فراموش كرده و تمام دغدغه شان كسب راي مردم براي خود يا شريك سياسي باشد و دائم به دنبال سايت بازي و درگيري و مناقشات بي حاصل و دعواي حيدري نعمتي برود مسائل مربوط به مديريت و توسعه و پيشرفت و رفع مشكلات مردم و شهر و روستاها فراموش شده و از اولويت خواهد افتاد.

وقتي بيماري سياست زدگي گريبان جامعه را بگيرد دور از ساحت مسئولين شهرستان مشگین شهر، فلان مدير سياسي به جاي بازديد از نانوايي ها و سيستم گرمايشي مدارس و غيره يك به يك به در تمام مجالس ترحيم و عروسي هاي شهر و حومه حضور پيدا مي كند، وقتي فضاي شهرستان سياست زده مي شود امورات فرعي و روبنايي جاي كارهاي اصلي و زير بنايي را مي گيرد وقتي جامعه گرفتار افت سياست زدگي مي شود دروغ و تهمت جاي صداقت مي نشيند كينه جاي مهر و محبت مي نشيند خودخواهي جاي خدا خواهي و ديگرخواهي مي نشيند دنيا پرستي جاي معنويت را مي گيرد و تفرقه جاي وحدت و همدلي مي نشيند بالاخره در جامعه سياست زده فلاكت جاي بركت و سرمايه گريزي جاي سرمايه گذاري مي نشيند و ناشايسته ها و ناشايستگي ها به جاي شايسته ها و شايستگي ها مي نشيند و به مصداق مثل معروف افسار كاروان شتر به پالان درازگوشي بسته مي شود و كارهاي بزرگ به آدمهاي كوچك و كارهاي كوچك به آدمهاي بزرگ داده مي شود ... !