به گزارش شمالغرب به نقل از مشکین رسا، از بحث های دم عیدی، شور و شوق مردم برای خرید کردن است. این خرید کردن در دهه های پیشین برای تهیه لوازم مورد نیاز و ملزومات زندگی بود، اما اکنون تبدیل به یکی از فرهنگ های رایج مردم برای رفتن به استقبال سال جدید است. این فرهنگ را مردم عصر حاضر به گونه ای در بین خود رواج داده اند که تبدیل به یکی از فرهنگ های دامن گیر جامعه ی اسلامی شده است.

این مسئله، گذشته از مسئله  اقتصادی که برای اکثریت مردم به بار آورده و باعث ایجاد برخی اختلالاتی در صرفه ی اقتصادی خانواده ها شده  است. مسئله ای حادی را نیز به چهره ی شهرمان افزوده است. این مسئله، مسئله ی ترافیکی است که در نیمه دوم اسفندماه، روزهای دم عید، از وضعیت بازار شهرمان بروز یافته است.

به خاطر فرهنگ خرید وسایل نو در آستانه ی سال جدید، خواه ملزومات خواه غیر ملزومات که به عقیده ی برخی خجسته است ،شلوغی و ازدحام چشمگیری مرکز شهر را پوشانده است. این روزها رقابت تنگاتنگ بین خریداران و فروشندگان بازار شهرستان پیش امده به طوری که فروشندگان پیاده روها و کناره های خیابان ها را هم برای چینش ویترین لوازم هایشان برگزیده اند از این رو است که پیاده روهای مشگین شهر که چند وجبی بیش نیست فروشندگان و مغازه داران به عاریه گرفته اند و طول و عرض خیابان ها را هم عامه ی مردم جهت تردد به عاریه گرفته اند گویا این روزها چراغ راهنمای خیابان های شهرمان قرمز است (عبور و مرور عامه ی مردم خیابان ها را احاطه کرده اند) و از سبز شدن چراغ ( جهت تردد وسایل نقلیه) خبری نیست.

ترافیکی که از چینش ویترین مغازه ها در پیاده رو ها و کنار خیابان ها و از عبور و مرور مردم از وسط خیابان ها و خلط این مردم با وسایل نقلیه حاصل شده است نه تنها نظم حاکم بر چهره ی شهر را مختل کرده  است، بلکه باعث ایجاد اختلالاتی هم در برخی کارهای روزمره  اداری و غیر اداری مردم حقوقی و غیر حقوقی شهر شده است.

این روزها مرکز مشگین شهر با وجود اینکه بازار روز راه اندازی شده است اما با وجود این  بازار دم عیدی موجب شده تا تحویل سال نو چراغ راهنمای این همچنان قرمز بماند.

اگر برای استقبال سال جدید خانه هایمان را، مغازه هایمان را، و هر گونه ملک شخصی سامان می بخشیم برای شهر تکانی و نظم و سامان آن چه برنامه ای داریم؟ اگر رسیدن سال جدید یعنی ایجاد اختلال در انجام برخی کارهای روزمره ی اشخاص شهر در اثر ترافیک های زاید حاصله در شهر باشد این عمل مغایر است با شعار رعایت حقوق شهروندان!

در میان هیاهوهایی که در بازار دم عیدی حاکم است برخی فریادهایی هم هستند که به گوش نمی رسد. با گوش های تیزی باید جزئی تر از دیروز به مسائل مردم نگریست. یکی از این فریادها، فریادهایی است که شاید دست فروشان شهرمان دارند؛ اگر مغازه ای برای فروش ندارند، اگر جایی برای اسکان جهت امرار معاش ندارند، اگر پیاده روها و کنار خیابان ها را شهرداری اجازه ی اسکان نمی دهد چگونه می توانند گلوی خشک شده ی خانواده هایشان را خیس کنند!؟ تنها با ایجاد محلی ثابت برای امرار معاش.